آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ در آستانه بیستوهشتمین روز از ماه صفر، سالروز رحلت جانسوز پیامبر اکرم (ص)، و بهمنظور بررسی جلوههای رحمت جاودان آن حضرت تا قیامت، با آیتا... سیدمحمد حسینیقزوینی، استاد درس خارج حوزه، مدیر شبکه ولایت، مدیر شبکه حضرت، ولی عصر (عج) و صاحب آثاری همچون «موسوعه الامامرضا (ع)» و «موسوعه الامامجواد (ع)» گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن، صفحه۳ آورده است: «ظهور تمدن هنگامی ممکن است که هرجومرج و ناامنی پایان یافته باشد». ابنخلدون نیز در جلد اول تاریخ خود بیان میکند: «برای ایجاد تمدن، نیازمند رهبری و دولت، قانون و اخلاق هستیم»، بنابراین رسول گرامی اسلام (ص) که تمدن اسلامی را از مکه آغاز و با تشکیل حکومت در مدینه آن را محقق کردند، در گام نخست به ناامنی و اختلافات پایان دادند. در مکه، چون قریش از مسلمان شدن مردم جلوگیری میکردند و تازهمسلمانان را آزار میدادند، امنیت و آرامش از مسلمانان سلب شده بود، لذا پیامبر (ص) برای رسیدن به امنیت و آرامش، آنها را به هجرت به مدینه امر کردند.
وقتی حضرت رسول (ص) به مدینه هجرت کردند، ناامنی و کشتوکشتار درمیان مردم موج میزد. طبری در تفسیر خود، ج ۷، ص۷۸ میگوید: «جنگ میان قبایل اوس و خزرج ۱۲۰سال بود که ادامه داشت؛ یعنی مدینه با جنگ صدوبیستساله درگیر بود و قبایل به خون هم تشنه بودند. پیامبر (ص) در گام نخست بین اوس و خزرج، اخوت و برادری ایجاد کردند».
قرآن کریم در آیه۱۰۳ سوره مبارکه آلعمران به همین موضوع اشاره کرده، میفرماید: «.. وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ ا... عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...؛ به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا، همه برادر دینی یکدیگر شدید»؛ این رفع ناامنیها و حاکم کردن امنیت بهجای آن، نخستین گام تمدنسازی پیامبر (ص) بود.
علاوهبر این، برخی یهودیان مدینه از حضور پیامبر (ص) در عذاب بودند، از اینرو حضرت رسول (ص) عهدنامهای حدودا چهلپنجاه بندی بین یهودیان و مسلمانان بستند که آنهم از اساسیترین کارهای تمدنی ایشان بود و هنوز هم آثار آن در جوامع اسلامی مشهود است. از بندهای این عهدنامه، آزادی برگزاری مراسم دربین پیروان ادیان، مساعدت یکدیگر در جنگها و داوری پیامبر (ص) بهعنوان آخرین مرجع میان مسلمین و یهودیان، هنگام بروز اختلاف و درگیری بود.
از دیگرسو با هجرت از مکه به مدینه، مسلمانان با مشکلاتی مواجه شدند. حضرت رسول (ص) بین مهاجران و انصار، پیمان برادری ایجاد کردند، بهطوریکه پس از مرگ از هم ارث ببرند. این برادریها به جایی رسید که پس از تقسیم غنایم بنینضیر، مهاجران گفتند: «ای رسول خدا (ص)! ما حاضریم همه سهم خودمان را به انصار ببخشیم» و انصار نیز گفتند: «ما همه سهم خویش را به مهاجران میدهیم». این روحیه برادری، همکاری و اخوتی که در مدینه ایجاد شد، تا امروز استمرار دارد.
موضوع مشورت را که قرآن کریم نیز در آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ» بر آن تأکید کرده است، پیامبر (ص) در جامعه مدینه نهادینه کردند. ایشان در غزوه بدر و احد و احزاب و بنینضیر و نیز در قضیه طائف و تبوک و فتح مکه، مشورت کرده، اینچنین روحیه همبستگی و تعاون را بین امت فرهنگسازی کردند. امروز هم مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و... رهاورد آن زمینهسازی نبوی در صدر اسلام است که در تاریخ، آثار مستمر دارد.
در قرآن کریم سه آیه به وجوه رحمت و رأفت پیامبر (ص) اختصاص دارد؛ آیه۱۰۷ سوره مبارکه انبیا: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَه لِلْعَالَمِینَ»، آیه۱۵۹ سوره آلعمران: «فَبِمَا رَحْمَه مِنَ ا... لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» و آیه۴ سوره قلم: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ». حضرت رسول (ص) پس از فتح خیبر حتی یک تن از افراد دشمن را نکشتند و زنان آنها را به اسارت نگرفتند، درحالیکه این حق را داشتند.
جلوه دیگر خُلق عظیم ایشان در مقابل وحشی، قاتل حمزه سیدالشهدا (ع)، است که پس از فتح مکه، پیامبر (ص) خون او را هدر اعلام کرده بودند و زمانی که جمعی برای گرایش به اسلام آمده بودند، ناگهان وارد شد و شهادتین گفت. حضرت رسول (ص) از خون او گذشتند و فرمودند: «اما در مقابل دیدگان من نیا!» یاعکرمه پسر ابوجهل را که در جنگهای بدر، احد و خندق حضور داشت و تعدادی از مسلمین را به شهادت رسانده و در فتح مکه خونش هدر اعلام شده بود، به درخواست همسرش، امحکیم، بخشیدند و وی در سپاه اسلام شهید شد. همچنین عبدا... بنابیسرح را که مرتد و خونش هدر اعلام شده بود، با وساطت عثمان، مشمول عفو قرار دادند.
پیامبر (ص) در کنار رحمهللعالمین بودن، «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ» هم هستند و اگر افراد جنایتپیشه، جنایات خود را ادامه میدادند، بیشک برخورد نبوی بهگونهای دیگر بود؛ همانطور که در دعای افتتاح، خطاب به خدا میگوییم: «أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَه، وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَه».
برای مثال پیامبر (ص) وساطتها درباره معاویهبنمغیره را که در جنگ احد تعدادی از اعضای بدن حضرت حمزه را قطع کرده بود، نپذیرفتند و وی را عمار و زیدبنحارثه به درک واصل کردند؛ ایشان عقبهبنابیمعیط را نیز که چندبار نزدیک بود حضرت رسول (ص) را خفه کند، عفو نکردند و وی بهدست مبارک امیرالمؤمنین (ع) به درک واصل شد. (سننکبری بیهقی، ج۹، ص۷)
همچنین، حاکم نیشابوری در مستدرک، ج۳، ص۲۱۶ از امامصادق (ع) نقل میکند: «یکی از زنان اشراف سرقت کرده بود و پیامبر (ص) دستور به اجرای حد سرقت دادند. برخی از قریش گفتند وی از زنان بزرگ است و اگر دستش قطع شود، وجهه خوبی ندارد، او را ببخشید. پیامبر (ص) در پاسخ آنها فرمودند: امتهای قبل در مجازات بین فقرا و اغنیا فرق میگذاشتند و همین موضوع، سبب نزول عذاب بر آنها شد. در اجرای حدود الهی، بین فقیر و غنی تفاوتی نیست».
منابعی همچون صحیح ترمذی، ج۴، ص۵۳ و مستدرک حاکم، ج یک، ص۱۲۹ از پیامبر (ص) نقل کردهاند که «فرمودند: بعد از من امتم به ۷۳فرقه متفرق میشوند؛ یک فرقه اهل نجات هستند و باقی اهل جهنم». این، نوعی اعلام خطر برای جامعه اسلامی است. از دیگرسو در صحیح مسلم، ج۶، ص۲۲ و مسند احمد، ج۴، ص۹۶ به نقل از ایشان آمده است: «هرکه بدون امام از دنیا برود، مرگ او مرگ جاهلی است». منابع شیعی هم در اینباره فراوان روایات دارد.
از رسول خدا (ص) روایات فراوانی (بیش از دویست روایت فقط در کتب اهلسنت) داریم که امت را به قرآن و عترت توصیه کردهاند تا امت بدانند آیا مرگشان جاهلی است یا اسلامی؛ در صحیح مسلم که برای اهلسنت پس از قرآن صحیحترین کتاب است، در حدیث۲۴۰۸ آمده است که «رسول خدا (ص) فرمودند من قرآن و اهلبیتم را برای شما به یادگار میگذارم.
اگر میخواهید دچار گرفتاری، اختلاف و تفرقه و آتش جهنم نشوید، به این دو تمسک بجویید». البانی، از استوانههای علمی وهابیت، (متوفای۱۴۲۰) و صاحب بیش از ۱۰۰ جلد کتاب در سلسلهاحادیث الصحیحه، ج۴، ص۳۵۶ میگوید: «پیامبر (ص) فرمودند: در میان شما کتاب خدا و اهلبیتم را به امانت گذاشتم. این دو هرگز از هم جدا نشوند تا کنار حوض به من ملحق شوند؛ ببینید بعد از من برخورد شما با من و اهلبیتم چگونه است».
وی همچنین در صحیح جامعالصغیره، ج یک، ص۴۸۲ آورده است که «پیامبر (ص) فرمودند: من بین شما دو خلیفه گذاشتهام؛ اینها از هم جدا نمیشوند». همچنین حاکم نیشابوری در مستدرک، ج۳، ص۱۰۳ بهعنوان روایت صحیح آورده است که «حضرت رسول (ص) فرمودند: اگر امت من میخواهند از اختلاف در امان باشند، سراغ اهلبیت من بروند و اگر با آنها مخالفت کنند، وارد حزب ابلیس میشوند».
پیامبر (ص) برای تضمین آینده امت، این دو امانت را به جای گذاشتند، اما ایشان خود میدانستند که آنها قدر این امانت را نمیدانند و امانتداری نمیکنند؛ چنانکه فرمودند: «تنها فردی که شما را به راه راست هدایت میکند و جامعهای بدون اختلاف و تبعیض را تشکیل میدهد، امیرالمؤمنین (ع) است؛ هرچند میدانم که شما سخن مرا گوش نمیدهید» (مسندالبزار، ج۷، ص۲۹۹).
همینطور هم شد و امت بهجای اهلبیت پیامبر (ص)، طرف صحابه را گرفتند؛ چنانکه صحیح بخاری که صحیحترین و محکمترین کتاب اهلسنت است، از امیرالمؤمنین (ع) ۲۹روایت و از ابوهریره نزدیک به ۴۵۰روایت نقل کرده است و در کل کتابهای اهلسنت از امیرمؤمنان (ع)، پانصد روایت و از ابوهریره، بیش از ۵هزار روایت نقل شده است. ما مخالف صحابه نیستیم و برای آنها که در رکاب پیامبر (ص) به شهادت رسیدند، احترام قائلیم؛ چنانکه شیخطوسی میگوید: «ما از ۱۲هزار صحابه توقع شفاعت داریم، اما روش برخوردمان با آن دسته از صحابه که راه نفاق پیمودند و پس از رحلت پیامبر (ص) مرتد شدند یا به دست پیامبر (ص) و خلیفه دوم حد خوردند، روش قرآن است».
براساس نقل صحیحبخاری، ج۷، ص۲۰۷، ح۶۵۸۷ «رسول خدا (ص) میفرمایند: صحابه من درکنار حوض، نزد من میآیند، اما اجازه نمیدهند و آنها را بازمیگردانند و، چون از چراییاش میپرسم، پاسخ میدهند آنها را بهسمت آتش جهنم میبریم؛ چون پس از تو همه سخنانت را نادیده گرفتند. (یعنی تفکرات دوران جاهلیت را اجرا کردند) پیامبر (ص) سپس ادامه دادند: جز تعداد اندکی از اصحاب من، از آتش جهنم رهایی نمییابند». حال سؤال این است آنها که نمیتوانند خود را از آتش نجات دهند، چطور ما را نجات خواهند داد؟ درحالیکه اهلبیت (ع) باوجود آن همه خفقان و فشار خلفا، کوچکترین خطایی نکردند.
امید است حدیث ثقلین در سراسر دنیا رواج یابد، مرجعیت اهلبیت (ع) بر دنیا حاکم شود و همه مسلمین پای این سفره بنشینند و به حبلا... که به تعبیر خود اهلسنت، امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان هستند، تمسک بجویند. آیتا... العظمی بروجردی میگفت: «اگر ما حدیث ثقلین و مرجعیت علمی اهلبیت را رواج دهیم، خیلی از مشکلات برطرف میشود». امامخمینی (ره) نیز در وصیتنامه سیاسیعبادی خود از میان هزاران روایت درباره اهلبیت (ع)، به حدیث ثقلین اشاره میکنند و میگویند: «این حدیث، بهترین دلیل است که مسلمانان را کنار مائده نورانی جمع کند و برای همیشه اختلاف و تکفیر را از آنها بردارد».